سيد جلال کسائي کيوي

E-Mail: celalkivi@publicist.com

سرمقاله(باش سؤز)

 

 

اتخاذ مواضع انفعالی از طرف مسؤولان و ديگر تغذيه کنندگان فکری آنها در برابر جنبش فرهنگی دانشجويان آذربايجانی شايد يکی از بزرگترين اشتباهات آنها و در عين حال تهديدی بالفعل برای به ثمر رسيدن تلاشهای فعلی دانشجويان باشد. چسباندن عنوان "قومی" به فعاليتهای ملی، فرهنگی دانشجويان آذربايجانی و غيرمدنی قلمداد کردن آن - پس از جلوگيری از انتشار اخبار فعاليتهای گسترده آنها-  ، بدون شک همانند عامل تبليغاتی مخربی برای آن فعاليتها جلوه خواهدکرد؛ نقش تخريبی اين تبليغات مغرضانه، زمانی که ملت ايران و به ويژه ملت آذربايجان کوششهای فراوان دانشجويان را در تضاد با منافع و خواسته های خود ببينند، به صورتی خطرناکتر جلوه می کند.

þ به نظر نگارنده حتی منعکس نمودن اخبار و اطلاعات از چگونگی فعاليتهای دانشجويان، بصورت شفاف و بدون موضعگيری(نه طرفداری متعصبانه و نه انتقاد غيرسازنده)، باعث آگاهی توده های مردمی و غيردانشگاهی خواهدشد و به حتم، آنها خود داوری منصف خواهندبود؛ وگرنه بديهی است ناآگاهی فراگير مردم عادی باعث اين تفکر غلط در ميان آنها خواهدشد که دانشجويان آذربايجانی در راستای منافعی موهوم گام برمی دارند.

مثلا شبکه فرهنگی سيمای جمهوری اسلامی ايران(لااقل مراکز استانی صدا وسيما در تبريز، اروميه، اردبيل، قزوين و…) و ديگر غولهای رسانه ای اين مرز و بوم چقدر از برنامه های خود را برای معرفی کنگره شيخ محمد خيابانی، جشنواره نشريات نوپای دانشجويان آذربايجانی، تشکيل انجمن نشريات دانشجويان آذربايجانی و دهها همايش فرهنگی و اجتماعی ديگر آنها اختصاص داده اند؟ آيا اين حوادث و رويدادها که توسط نخبه ترين اقشار يک ملت روی می دهد در حد ارزش پخش مستقيم کشتی گرفتن چند کشتی گير يا مسابقه فوتبال بين ضد ارزشی ترين تيمها با حضور تماشاگرانی با فرهنگ(!) (تماشاگران دو تيم استقلال و پرسپوليس)  نمی باشد؟!!

þ زدن انگ "قـــومی" به فعالــيتهای بــالا ، بدون شـک از روی نا آگاهی و تصادف نيست و مطمئناً اين برای منحرف کردن اذهان عمومی از اين حقيقت است که ايران، کشوری چندمليتی و چندفرهنگی می باشد. انگار وحدت و يکپارچگی ملی به قول ما ترکها "چؤرک آغاجی"(کنايه از وسيله کسب درآمد و شـهرت) شده است برای کســانی که می خواهند کوشش فرهنگی و هويت يابی ديگر ملل مسلمان ايرانی را در نطفه خفه کنند. چگونه است، تبليغ و تقويت يکی از فرهنگها با بودجه عمومی آنهم در خارج از کشور موجب آسيب ديدن وحدت ملی نمی شود، اما حرکت ديگر فرهنگهای کشور که فقط به صورت خودجوش است، (طبق آنچه ذيلاً خواهيد ديد) همــاهنگ با جريــانهای خـارج از کشور دانسته می شود و آفتی برای وحدت ملی است؟!

þ قصد بر آن نيست که ما هم در اينجا موضع انفعالی گرفته، به جای شناسايی و درک، به انتقاد صرف جريان مهاجم بپردازيم؛ بلکه تنها قصد بر آگاه کردن دانشجويان فعال آذربايجانی از نحوه تخريب ماهيت و نيت پاک آنها توسط بدخواهان ايران اسـلامی می باشد؛ سال گذشته کتابی تحت عنوان "روشنفکران قومی(!) آذری" منتشر شد که در آن خواسته های دانشجويان آذربايجانی، متفاوت با خواسته های اصلی مردم آذربايجان و در راستای اهداف و برنامه های يکی از احزاب در يکی از کشورهای همسايه عنوان شده و بارها اين مطلب در صفحات کتاب تکرار شده است. صرفنظر از اينکه سخن نويسنده کج انديش کتاب فوق الذکر قابل پيگيری است و توهين بسيار بزرگی به دانشجويان آذربايجانی است، مدت زيادی انديشيدم تا ببينم کدام خواسته ما دانشجويان، حداقل در نشريات دانشجويي، در تضاد با مطالبات خانواده های ساده مان است. سرانجام به اين نتيجه رسيدم: "آنها ديــگر خواسته ای ندارند تا اصلی باشد و يا با خواســته های ما متفاوت يا مشابه باشد! چون در پاسخ هر خواسته ای با يک ناخواسته روبرو شده اند... خواسته اند که زبان مادريشان در مدارس ترکــها تدريس شود؛ تنها بر زبان رسمی تأکيد شده است. هرگاه خواسته اند در نقاط دور افتاده آذربايجان مراکز صنعتی جهتاشتغال ايجاد شود، بايد به شـــوره زارهای جنـــوب ايــــران می رفتند! و هرگاه خواسته اند ...

 

Get Yuxarı بالای صفحه

بازگشت به صفحه اصلی

Ana Sehifeye qayıtmaqıçın buranı kılikleyin